می خواهید برای تبدیل شدن به یک میلیونر? این 15 کار را فورا انجام دهید.

  • 2022-02-22

"بزرگترین پاداش در میلیونر شدن مقدار پولی نیست که شما کسب می کنید. این نوع از فرد است که شما باید برای تبدیل شدن به یک میلیونر است.— - جیم ران

اکثر مردم دوست دارند که شرایط به طرز جادویی برایشان تغییر کند. تمایل ندارند خودشان بهتر شوند تا بتوانند شرایط خود را بهبود بخشند.

بر خلاف بسیاری از افراد, که به سادگی صبر کنید و مایل برای شانس, شما می توانید به دنبال تبدیل شدن به نوع فرد مجهز به مهارت ها و توانایی برای انجام کارهای درخشان.

شما می توانید به فردی تبدیل شوید که کارهای بسیار تاثیرگذاری انجام می دهد. کار شما می تواند مشکلات فوری را حل کند, زندگی مردم را بهبود ببخشید, و مورد توجه افراد مهمی قرار بگیرید که کار شما را نه به خاطر شما بلکه به خاطر خودشان به اشتراک می گذارند! به اشتراک گذاشتن کار شما باعث می شود که خوب به نظر برسند زیرا چقدر عالی است.

کیفیت شخصی که به عنوان یک فرد هستید و کاری که انجام می دهید کاملا در کنترل شماست. اما شما نمی توانید بخواهید که این اتفاق بیفتد. شما باید تبدیل به نوع کسی که به طور طبیعی جذب موفقیت شما به دنبال.

1. حداقل 10 درصد از سرمایه خود را روی خودتان سرمایه گذاری کنید

اگر شما برای چیزی پرداخت نمی, شما به ندرت توجه.

اکثر مردم چیزهای رایگان می خواهند. اما اگر شما چیزی به صورت رایگان, شما به ندرت جایزه که چیزی. به ندرت جدی میگیرید.

چقدر شما را در خود سرمایه گذاری?

چگونه متعهد شما را به خودتان?

اگر شما در خودتان سرمایه گذاری نیست, سپس شما لازم نیست که هر پوست در بازی زندگی خود را.

اگر شما در کسب و کار خود را سرمایه گذاری نمی, شما احتمالا نمی خواهد انجام کار با کیفیت بالا.

اگر روی روابطتان سرمایهگذاری نکنید احتمالا بیشتر روی چیزی که میتوانید بگیرید تمرکز دارید تا چیزی که میتوانید بدهید.

وقتی نوبت به بهبود خود می رسد, سرمایه گذاری 10% از درامد خود روی خودتان 100 برابر یا بیشتر بازده این سرمایه گذاری را به همراه خواهد داشت. به ازای هر دلاری که برای تحصیلات و مهارت ها و روابط خود خرج می کنید حداقل 100 دلار بازپرداخت دریافت خواهید کرد.

اگر شما می خواهید برای انجام کاری بسیار خوب, شما نیاز به خودتان را احاطه کرده با مربیان حق. هر چیزی که شما همیشه به خوبی انجام خواهد شد در نتیجه با کیفیت بالا مشاوره. اگر شما در چیزی خورد دلیل شما کیفیت مشاوره در چیزی که دریافت نکرده است.

بهترین مربیگری ها مواردی هستند که به مربی خود پول می دهید. غالبا, بیشتر به شما پرداخت بهتر است زیرا شما رابطه به مراتب جدی تر را. شما فقط در این رابطه شرکت نخواهید کرد. شما صرفا یک مصرف کننده نخواهید بود. بجای, شما سرمایه گذاری می شود, و به عنوان مثل, شما با دقت بیشتری گوش دادن. بیشتر اهمیت خواهید داد. شما بیشتر متفکر و درگیر خواهید بود. عواقب بالاتری برای عدم موفقیت وجود خواهد داشت.

من سرمایه گذاری $3,000 برای دریافت کمک به نوشتن اولین پیشنهاد کتاب من از یک نویسنده بسیار موفق. که $3,000 من رو شاید 4 یا 5 ساعت از وقت خود را. اما در این 4 یا 5 ساعت او به من یاد داد که برای ایجاد یک پیشنهاد کتاب شگفت انگیز چه چیزهایی را باید بدانم. او منابعی را در اختیار من قرار داد که روند من را به طرز چشمگیری افزایش و سرعت بخشید. با کمک او توانستم یک نماینده ادبی و در نهایت یک قرارداد کتاب چند شش رقمی بگیرم.

اگر من شده است بیش از حد نگران $3,000, من با اعتماد به نفس است که به این روز, من هنوز نمی خواهم نوشته شده است یک پیشنهاد کتاب. حداکثر, من می خواهم که یکی از وحشتناک نوشته شده است. من نمی شده اند به عنوان انگیزه و یا سرمایه گذاری, بنابراین من می خواهم که به مراتب بیشتر احتمال دارد به تعویق انداختن اقدام مورد نیاز.

اگر شما پول زیادی ندارد, قطعا شما می توانید استطاعت برای خرید یک کتاب. چقدر پول و زمان شما را در سرگرمی صرف, لباس ها, و یا مواد غذایی? این موضوع از اولویت است.

فقط وقتی روی چیزی سرمایه گذاری می کنید انگیزه این را دارید که این اتفاق بیفتد.

فراتر از مربیگری, شما باید در برنامه های تحصیلی مانند دوره های اینترنتی سرمایه گذاری, کتاب, محصولات با کیفیت مانند غذا و خواب.

سطح موفقیت شما به طور کلی می تواند به طور مستقیم با سطح سرمایه گذاری شما اندازه گیری شود. اگر به نتایجی که می خواهید نمی رسید به این دلیل است که به اندازه کافی سرمایه گذاری نکرده اید تا به این نتایج برسید.

سرمایه گذاری شماره 1 شما باید خودتان باشید.

چه کسی را تعیین می کنید:

  • کیفیت ازدواج شما باید
  • کیفیت والدینی که می شوید
  • کیفیت کاری که تولید می کنید
  • سطح شادی شما

در اینجا چیزی است که وقتی از نظر مالی خود را در چیزی سرمایه گذاری می کنید پیدا خواهید کرد. شما به این موضوع بسیار متعهد هستید. اقتصاددانان این را تعصب هزینه غرق شده می نامند. اما شما می توانید این را به نفع خود اهرم. اگر شما می خواهید به تشدید تعهد شخصی خود را به چیزی, سرمایه گذاری به شدت در چیزی که.

در نهایت به نقطه ای بدون بازگشت تبدیل خواهد شد.

شما تبدیل به شدت متعهد است که خروج مسخره به نظر می رسد.

از این رو, شما باید واقعا بدانید که چه می خواهید و چرا (نگاه کنید به #14 در زیر). اگر شما این چیزها را نمی دانند, سپس بیش از حد ارتکاب می تواند یک مشکل بزرگ و غیر منطقی.

با این حال, اگر شما خاص در مورد که شما/می خواهید به, چه می خواهید, و به همین دلیل, سپس شما نیاز به سرمایه گذاری خود را.

2. حداقل 80 درصد از زمان "خاموش" خود را برای یادگیری سرمایه گذاری کنید

اکثر مردم به جای خالق مصرف کننده هستند.

در محل کار برای دریافت چک خود را به تفاوت هستند.

هنگامی که از چپ به دستگاه های خود را, اکثر مردم مصرف وقت خود را به عنوان به خوبی. تنها با سرمایه گذاری در وقت خود است که به این زمان باز می گردید.

تقریبا هر ثانیه صرف شده در رسانه های اجتماعی زمان مصرف می شود. شما نمی توانید این زمان را به عقب برگردانید. به جای اینکه اینده را بهتر کنید در واقع اینده را بدتر کرده است. درست مثل خوردن غذای بد, هر لحظه مصرف شما برگ بدتر. هر لحظه سرمایه گذاری وضعیت شما را بهتر می کند.

سرگرمی همه خوب و خوب است. اما تنها زمانی که سرگرمی سرمایه گذاری در روابط خود و یا خودتان است. شما می دانید اگر این یک سرمایه گذاری بود اگر که سرگرمی همچنان به عملکرد بازده بارها و بارها در اینده خود را. که ممکن است شامل خاطرات مثبت, یادگیری تحول, و یا روابط عمیق تر.

حتی هنوز هم زندگی صرفا در مورد سرگرم شدن نیست. تحصیلات و یادگیری نیز کلیدی است. اگرچه هر دو ضروری هستند اما تحصیلات بازده بسیار بیشتری را در اختیار شما قرار می دهد.

موفق ترین افراد جهان یادگیرندگان شدیدی هستند. خوانندگان سختی هستند. چیزی که می دانند تعیین می کند که دنیا را چقدر خوب می بینند. می دانند که چه می دانند کیفیت روابطی که می توانند داشته باشند و کیفیت کاری که می توانند انجام دهند را تعیین می کند.

اگر شما به طور مداوم مصرف رسانه های ناخواسته, چگونه می تواند شما احتمالا انتظار برای ایجاد کار با ارزش بالا? ورودی شما مستقیما به خروجی شما ترجمه می شود. زباله در, زباله.

3. برای پول کار نمی, کار برای یادگیری

"هنگامی که شما جوان هستند, کار برای یادگیری, به کسب."- رابرت کیوساکی

فقط به عنوان یک اکثریت بزرگی از خرابی خود را باید صرف یادگیری, بنابراین باید مقدار زیادی از زمان "کار" خود را.

افراد ثروتمند و شاد برای یادگیری کار می کنند. افراد ناموفق و ناراضی در درجه اول برای پول کار می کنند.

فقط 20 درصد از انرژی شما باید صرف انجام کار واقعی شما شود. بقیه باید صرف یادگیری بهبود خود و استراحت.

با "تیز کردن اره" است که همچنان به فردی بهتر و تواناتر تبدیل خواهید شد. همانطور که شما اختصاص بخش بزرگی از زمان تبدیل شدن به یک متفکر بهتر ارتباط برقرار و بهتر در مهارت خود کیفیت کار خود را به افزایش ادامه خواهد داد. در نهایت, شما قادر خواهید بود برای کار خود هزینه های بسیار بسیار بالایی دریافت کنید, زیرا هیچ کس دیگری نمی تواند مانند شما این کار را انجام دهد.

هنگامی که شما اولویت بندی یادگیری و بازیابی, سپس در طول ساعت شما در واقع کار, شما در یک حالت جریان عمیق. شما نمی خواهد پریشان مانند اکثر مردم زمانی که کار می کنند. شما هم هستید 100% روشن یا 100% خاموش. در حالی که کار شما بیشتر در چند ساعت از اکثر مردم در چند روز انجام می شود می توانید انجام دهید.

وقت خود را به خوبی به سر برد چرا که اولویت های خود را روشن هستند, شما به خوبی استراحت, و ذهن خود را تحریک شده است.

4. برای سرگرمی یاد نگیرید یاد بگیرید که ارزش بیشتری ایجاد کنید

"راز اصلی موفقیت تخصص بیش از حد نیست بلکه توانایی استفاده از مهارت است.دانش بی ارزش است مگر اینکه اعمال شود."- ماکس لوکومینسکی

در عصر اطلاعات و رسانه های ما میلیون ها چیز وجود دارد که می توانید یاد بگیرید. اما اگر این یادگیری را در عمل فوری قرار ندهید اطلاعات کم عمق می شود.

اطلاعات و دانش دو چیز بسیار متفاوت هستند.

دانش و خرد نیز دو چیز بسیار متفاوت هستند.

عقل لازم است تا مشخص شود چه چیزی را باید یاد بگیرید و چرا باید یاد بگیرید و چه زمانی باید یاد بگیرید.

مگر اینکه شما سرمایه گذاری, شما احتمالا نمی خواهد با شدت مورد نیاز برای به حداکثر رساندن دانش که یاد بگیرند.

مگر اینکه شما را در درک ارزش وقت خود را, شما احتمالا بصیرت به چشم پوشی از تقریبا همه چیز در حالی که یادگیری که که بالاترین بازگشت را ندارد.

هنگامی که شما چیزی یاد بگیرند, شما باید یک بازگشت که یادگیری. تعداد زیادی از مردم اکنون کتاب می خوانند تا بگویند کتاب های زیادی خوانده اند. اگر شما در حال استفاده از چه شما در حال یادگیری, خود را مصرف و اتلاف وقت خود را.

5. حداقل 10 درصد از سرمایه خود را در وسایل نقلیه ای سرمایه گذاری کنید که پول بیشتری تولید می کنند

تعداد کمی از مردم ثروت واقعی را ایجاد می کنند.

حتی کسانی که پولدار هستند هم ثروتمند نیستند. سبک زندگی اکثر مردم با درامدشان مطابقت دارد. وقتی بیشتر مصرف می کنند بیشتر مصرف می کنند. در واقع اکثر مردم پول صرفا به مصرف.

تعداد کمی از مردم برای سرمایه گذاری این پول پول می گیرند.

بهتر است به کسب و کار خود به عنوان تنها 1/2 معادله درامد خود فکر کنید. شما کسب و کار خود را دارید که سود می رساند. سپس شما سرمایه گذاری خود را برای تبدیل پول خود به پول بیشتری انجام می دهید.

مثل هر چیز چگونه به خوبی شما را مدیریت پول خود را چگونه به خوبی مربی شما تعیین می شود. اگر شما می خواهید برای تبدیل شدن به درخشان با پول, سرمایه گذاری در تحصیل و مشاوره.

بهترین زمان برای کاشت درخت 20 سال پیش بود. بهترین زمان برای شروع سرمایه گذاری نیز در گذشته بود. اگر هنوز شروع نکرده اید از حسرت ننشینید و غوطه ور شوید. فردا برای افرادی که امروز کاری انجام نمی دهند وجود ندارد.

امروز شروع. خود را تحصیل کنید. یک وسیله نقلیه یا چند وسیله نقلیه ایجاد کنید که حداقل 10 درصد از درامد خود را صرف کنید. در نهایت, وسیله نقلیه سرمایه گذاری خود را حتی ممکن است شروع به تولید سود بیشتر برای شما از کسب و کار واقعی خود را.

بهره مرکب یک چیز واقعی است. اگر 10 درصد از سرمایه گذاری های خود را در مدت زمان طولانی سرمایه گذاری کنید, تعیین می شود. بر خلاف اکثر بگیر بالا در خارج وجود دارد, شما قادر خواهید بود برای جلوگیری از کار هر زمان که شما می خواهید, زیرا پول خود را در حال ساخت بیش از پول به اندازه کافی برای شما به راحتی با زندگی.

6. انگیزه خود را از رسیدن به بخشش تغییر دهید

"جهان به بخشندگان می دهد و از گیرندگان می گیرد.— - جو لهستانی

بیشتر مردم فقط روی چیزهایی تمرکز می کنند که می توانند از زندگی خارج شوند.

با این حال, هنگامی که هوشیارتر به جهان بیدار شوید, خواسته شما از دریافت صرفا به بخشش تغییر می کند.

خواهید فهمید که در واقع دادن بسیار رضایت بخش تر از گرفتن است. علاوه بر این, شما توسط یک علت رانده شما به طور کامل در باور.

حقیقت این است که شما واقعا فقط 1 جهت از 2 جهت به سمت مردم (و زندگی) دارید.

یا شما در روابط به عنوان معاملات یا به عنوان تحولات هستید.

اکثر مردم روابط معاملاتی دارند. فقط روی چیزی تمرکز می کنند که از رابطه خارج می شوند. این همه در مورد پیشبرد دستور کار خود را. ریشه در کمبود دارد. خودخواهانه است.

اینگونه نیست که در روابط و زندگی دور می شوید.

همچنین این است که چگونه در ذهنیت کوچک خود گیر می کنید.

از طرف دیگر روابط تحول گرا کاملا متمرکز بر دادن و قدردانی است — نشانه های فراوانی. در این روابط کل بیشتر از مجموع قطعات می شود. هر دو طرف در ضعف و اعتماد از ذهنیت کوچک خود فراتر می روند و به چیزی بیشتر تبدیل می شوند.

در هسته, این نیاز به یک دهنده, نه یادداشت برداری. همانطور که ادام گرانت در کتاب خود توضیح داده است, بده و بستان , وقتی دو بخشنده دور هم جمع می شوند, نتایج نجومی است.

در اینجا یک نکته حرفه ای وجود دارد: خود را با گیرندگان محاصره نکنید.

هنگامی که انگیزه شما این است که به, شما اغلب می خواهید بینش به چگونه شما می توانید روابط خود را بهبود بخشد. افکار تصادفی به ذهن شما خطور می کند تا متن های "متشکرم" را برای افراد مختلف ارسال کند.

شما ایده های بیشتری در مورد چگونگی بهبود زندگی و کسب و کار دیگران خواهید داشت.

شما شروع به مشارکت بیشتر خواهید کرد که منجر به فرصت های بسیار بیشتر و روابط عمیق تر خواهد شد. مردم شما را دوست خواهند داشت و به شما اعتماد خواهند کرد. کار خود را با یک علت بالاتر انگیزه خواهد شد و در نتیجه خواهد شد به مراتب بیشتر الهام گرفته و تاثیرگذار.

7. صریحا تصدیق کنید که چقدر به افراد دیگر وابسته هستید

فقط به این دلیل که انگیزه اصلی شما دادن است به این معنی نیست که شما نیز به دنبال کمک زیادی نیستید.

در واقع شما به طور مداوم به دنبال و دریافت کمک.

حقیقت این است که همه افراد برای انجام کاری که انجام می دهند بسیار به افراد دیگر وابسته هستند. اما تصدیق علنی این وابستگی به خرد و فروتنی نیاز دارد. به جای اینکه به عنوان یک نقطه ضعف نگاه کنید متوجه شوید که این یک نقطه قوت است.

فراتر از اذعان وابستگی خود را به طور مداوم بیان قدردانی خود را به مردم در زندگی شما. که شما قدردانی قدردانی. روابط دارایی هایی هستند که می توانند و باید با گذشت زمان بزرگتر و بهتر شوند. مایکل فیشمن میگوید: "خودساخته بودن یک توهم است. بسیاری از مردم که نقش الهی در شما با داشتن زندگی است که شما امروز وجود دارد. حتما به او بگویید که چقدر سپاسگزار هستید.”

اگر شما را درک نمی کند و به روابط خود را, روابط خود را رنج می برند. همه روابط مانند حساب های بانکی, و اگر یک نفر به طور مداوم واریز و شخص دیگر به طور مداوم خروج, در نهایت تمام منابع تهی تبدیل.

در چنین روابطی 1 + 1=کمتر از 2.

در مقابل, در روابط هم افزایی و سالم, 1 + 1= به مراتب بیشتر از 2.هنگامی که دو نفر به طور مستمر دادن و دریافت, حساب بانکی رابطه ای همچنان به رشد و گسترش, فراهم کردن چندین مزایای در نظر گرفته شده و ناخواسته.

مثلا من اخیرا با برادرم در باشگاه بودم. در ابتدای تمرین از نظر ذهنی دست و پنجه نرم می کرد. او به انرژی من اضافه کردن نیست و کمک به تمرین من تبدیل شدن به بهتر از اگر من به تنهایی بود, اما به جای, او مکیدن انرژی من و نیاز به من به اعمال انرژی و تلاش بیش از اگر من به تنهایی بود.

من او را مطلع کردم که چه اتفاقی می افتد و او بلافاصله وضعیت احساسی خود را تغییر داد. او متوجه شد که چگونه خلق و خوی او بر من تاثیر می گذارد. انگیزه او از مصرف یک تجربه به خلق چیزی عالی تغییر کرد.

وضعیت روانی مشترک ما افزایش یافت و ما را به جریان گروهی برد. تمرین ما بسیار برتر از هر چیزی است که می توانم به تنهایی ایجاد کنم. نه تنها که, اما ما شروع به شرکت در یک مکالمه الهام گرفته. این منجر به بینش و ارتباطات درخشان شد که مربوط به کتابی بود که من می نویسم.

تمرین شگفت انگیز نتیجه مورد نظر همکاری ما بود. بینش کتاب من مزایای ناخواسته بود. این تنها زمانی اتفاق می افتد که هر دو طرف به طور فعال از رابطه می دهند و دریافت می کنند. جایی که هر دو به جای مصرف بر ایجاد تمرکز می کنند. جایی که هر دو انگیزه اصلی کمک به موفقیت شخص مقابل را دارند.

8. برای دستیابی به اهداف 10 برابر یا 100 برابر مشارکت استراتژیک برد-برد ایجاد کنید

"همه شرکت های شکست خورده یکسان هستند: نتوانستند از رقابت فرار کنند."- پیتر تیل

اکثر مردم به جای همکاری در حالت رقابت هستند.

همکاری سطح بسیار بالاتری نسبت به رقابت است.

رقابت بر خود متمرکز است. همچنین تفکر بسیار سطح پایین است زیرا کاری که می توانید به تنهایی انجام دهید بسیار محدود است.

افرادی که در حال رقابت هستند سنگ زنی می کنند. تمرکز بیشتر بر پیروزی است تا ایجاد راه حل های واقعی.

با این حال, زمانی که تفکر خود را گسترش می شود, شما متوجه شما می تواند خیلی بیشتر با افراد دیگر انجام. همکاری ایجاد اتصالات منحصر به فرد کار توسط خودتان هرگز نمی تواند.

شما باید مهارت ها و دانش است که بسیار جذاب در این زمینه خود را. افراد دیگری در زمینه های مختلف هستند که مهارت و دانش کاملا خارج از هوشیاری فعلی شما دارند. این افراد همچنین دارایی هایی دارند که شما ندارید.

اگر می خواهید 10 برابر یا 100 برابر نتایج افراد دیگر در رشته خود را دریافت کنید, شما باید مشارکت های استراتژیک "برد-برد" ایجاد کنید. این به طور کلی زمانی اتفاق می افتد که شما طرحی را طراحی می کنید که مجموعه مهارت ها و دارایی های شما با مجموعه مهارت ها و دارایی های شخص دیگری ادغام شود.

چه شما می توانید به خوبی انجام, شخص دیگری ممکن است با مبارزه. چه شما با مبارزه, دیگران می توانند بسیار خوب انجام.

چه کسی می تواند به شما شریک با که می تواند روند خود را سرعت?

که دارایی ها و منابع شما نمی?

چگونه می تواند به شما کمک کند این افراد?

چه نوع از مشارکت می تواند شما را توسعه, که اجازه می دهد شما را به سرعت بیشتری دستیابی به اهداف خود و کمک به سرعت بیشتر دستیابی به ایشان?

هنگامی که شما با افراد دیگر همکاری, 1+1=بیش از 2. کل از مجموع قطعات خود متفاوت می شود.

اینگونه است که تحول رخ می دهد. فقط کسانی که همکاری می کنند در واقع تحول واقعی را تجربه می کنند. افرادی که فقط به تنهایی خوب کار می کنند در جهان بینی و برنامه های محدود خود گیر کرده اند.

وقتی با دیگران ادغام می شوید ایده ها و اهداف شما تغییر می کند. بزرگتر و بهتر می شوند. متفاوت از چیزی است که شما می توانید به تنهایی ایجاد کنید.

تنها راه برای داشتن این نوع مشارکت ها تفکر طولانی مدت است. شما باید سرمایه گذاری می شود و پوست در بازی. این نمی تواند معامله باشد. این نمی تواند برای این باشد. این باید در مورد چیزی بسیار عمیق تر باشد. هنگامی که این است, شما باید به مراتب بیشتر صداقت در کار شما. قدردانی بیشتری ابراز خواهید کرد. شما به طور مداوم کار درست را انجام خواهید داد حتی اگر این کار درست دشوار و ناراحت کننده باشد.

به دنبال روابط معاملاتی نباشید. فقط به دنبال روابط تحول طولانی مدت باشید.

9. 10 برابر اهداف تعیین کنید و با ترس های خود روبرو شوید

به اهداف فعلی خود نگاه کنید.

چرا که متریک خود را برای "موفقیت"است?

چرا که هدف خود را?

چه اتفاقی می افتد اگر, در تمام جدیت, شما 10 برابر می خواهم که هدف?

اگر به جای سود ear 3,000/ماه, شما به دنبال 3 30,000/ماه?

این است که حتی ممکن است?

البته این امکان وجود دارد. چندین نفر این کار را انجام می دهند.

تنها تفاوت شما و او در تحصیلات و روابط و استراتژی اوست.

هنگامی که شما یک هدف 10 برابر تعیین می کنید باید در مورد رفتارهای روزانه خود بسیار متفاوت فکر کنید. شما باید در تمام جنبه های زندگی خود جدی تر باشید. شما نیاز به از بین بردن تفکر محدود کننده و حواس او را پرت مصرفی.

تعیین یک هدف 10 برابر یکی از بهترین کارهایی است که تاکنون برای خود انجام داده اید. این هدف باید ایجاد شود در حالی که شما در حالت اوج هستید. شما را به حالت اوج با انجام کاری قدرتمند, چه که ورزش می شود, یادگیری, و یا بودن در یک محیط منحصر به فرد, مانند یک کشور خارجی. شما حتی می توانید به حالت اوج بودن در اطراف انواع خاصی از مردم, کسانی هستند که الهام بخش شما را به بهترین نسخه از خودتان.

فقط شما می دانید چه چیزی شما را به حالت اوج و پرشور می رساند. پس هر کاری که می کنید انجام دهید و سپس اهداف خود را بنویسید. اعلام کنید که قرار است چه کاری انجام دهید. سپس این هدف را بنویسید و هر روز دستاورد خود را تجسم کنید تا به واقعیت تبدیل شود.

وقتی به این هدف فکر می کنید از جریان طبیعی ایده هایی که دنبال می کنید منحرف نشوید.

با درگیر شدن در همان تفکر و رفتارهایی که در حال حاضر انجام می دهید نمی توانید نتایج خود را 10 برابر کنید. در نتیجه, در حالی که فکر کردن در مورد هدف خود را, شما همچنین می خواهید ایده های در مورد چه شما نیاز به انجام, در واقع, برای رسیدن به این هدف.

این احتمال وجود دارد که شما نمی دانید چه چیزی را نمی دانید. بنابراین شما باید واقعا شروع به یادگیری خود در مورد چگونگی رسیدن به هدف خود کنید. شما باید در مورد کاری که انجام می دهید جسورتر شوید. شما باید بیشتر ایجاد کنید و بیشتر شکست بخورید. بارها و بارها, در حقیقت. کمیت اغلب سریعترین مسیر برای رسیدن به کیفیت است.

نه تنها این بلکه وقتی به هدف 10 برابر خود فکر می کنید, احتمالا ایده هایی خواهید داشت که شما را می ترساند. هنگامی که شما کار است که شما را می ترساند, شما عبور از یک مرز است که اکثر مردم هرگز عبور. کار ترسناک اغلب کار بسیار سودمند و ارزشمندی است.

10. واقعا واقعا خوب در بازاریابی

بازاریابی چیزی بیش از روانشناسی کاربردی نیست.

این در مورد ارتباط با مردم است, متقاعد کردن, و کمک به اونا.

بسیاری از مردم فکر می کنم بازاریابی یک چیز تند و زننده و یا غیر اخلاقی است.

بسیاری از" هنرمندان "بازاریابی را یاد نمی گیرند زیرا نمی خواهند" فروش کنند."میخواهند کارشان خالص باشد.

دانشگاهیان بهتر نیست. کار خود را به انسان عادی در دسترس نیست.

بازاریابی چیزی بیش از ساخت کار خود را ساده تر و بهتر برای پیدا کردن و استفاده است.

مردم به طرز جادویی ظاهر نمی شوند و وسایل شما را می خرند.

مردم به طرز جادویی ظاهر نمی شوند و مطالب شما را نمی خوانند.

حتی در حال حاضر: چگونه شما را در این صفحه زمین بود? به عنوان این مقاله نگاه کنید. من می توانستم به همین راحتی اسمش را بگذارم: "توصیه ای برای موفقیت.”

اما شما را در این مقاله کلیک?

اما شما روی این یکی کلیک کردید.

چرا شما در این یکی کلیک کنید?

چگونه شما این دور پایین?

به تجربه فکر کنید.

بازاریابی "چگونه" به هر چه شما است.

دلیل اینکه اکثر مردم موفق نیستند این است که یا از بازاریابی می ترسند یا اجتناب می کنند. به همین دلیل اکثر مردم معلمان بدی هستند. بیشتر بر روی محتوا تمرکز دارند تا تحویل و طراحی این محتوا.

اما تحویل-چگونه-به همان اندازه مهم است اگر مهمتر از کاری باشد که انجام می دهید یا چرا این کار را انجام می دهید.

شما می توانید درمان سرطان را داشته باشید. اما اگر شما به خوبی بازار نیست, شما هرگز درمان خود را در خارج وجود دارد.

شما می توانید مهمترین پیام یا بزرگترین داستان جهان را داشته باشید اما اگر هوشمندانه تبلیغ و بسته بندی نکنید هیچ کس این پیام را نخواهد دید.

11. در زمان و تلاش تمرکز نمی, تمرکز بر روی نتایج به جای

بنیانگذار پلت فرم مربیگری کارافرینی منحصر به فرد, مربی استراتژیک, دن سالیوان بین کسانی که در "اقتصاد زمان و تلاش" با کسانی که در "نتایج اقتصاد هستند متمایز.”

اگر شما در اقتصاد زمان و تلاش هستید, شما در مشغول بودن متمرکز. شما در واقع باور مقدار زمان و انرژی شما را به چیزی شایستگی ستایش قرار داده است. برعکس, زمانی که شما در نتیجه اقتصاد, شما تنها با تمرکز بر دستیابی به یک نتیجه خاص.

نکته اصلی این است که مهم است و بنابراین یافتن موثرترین راه برای رسیدن به این هدف بسیار مهم می شود. این یک تفاوت اساسی بین کارفرمایان و کارمندان است. همانطور که سالیوان می گوید:

کارافرینان از "خط خطر" از "اقتصاد زمان و تلاش" به "اقتصاد نتایج" عبور کرده اند."هیچ کس نمی تواند هر دو هفته یک بار برایش فیش حقوقی بنویسد. توانایی خود را برای ایجاد فرصت با ایجاد ارزش برای مشتریان خود زندگی می کنند. گاهی اوقات-و شما-زمان و تلاش زیادی را صرف می کنید و نتیجه ای نمی گیرید. در مواقع دیگر وقت و تلاش زیادی نمی گذارند و نتیجه بزرگی می گیرند. تمرکز برای کارفرمایان همیشه باید بر روی نتایج باشد یا هیچ عواید وجود ندارد. اگر برای یک تاجر کار می کنید حدس بزنید! این درست است برای شما است, هم. اگرچه شما احتمالا یک تضمین درامد, این مهم است که درک کنند که کسب و کار شما در کار وجود دارد در داخل نتایج اقتصاد, حتی اگر شما در حال پناه تا حدودی از دیدن که. این را نه برای اینکه احساس ناامنی کنید بلکه برای نشان دادن نحوه موفقیت در این محیط می گویم: با به حداکثر رساندن نتایج و در عین حال به حداقل رساندن زمان و تلاش لازم برای دستیابی به نتایج.

اکثر مردم فکر نمی کنم چون امنیت خود را در چک از نظر نتایج. با این حال وقتی تمرکز خود را از مقدار کمی که می توانید انجام دهید به میزان کاری که می توانید انجام دهید تغییر می دهید نحوه کار خود را تغییر می دهید.

شما شروع به یادگیری راه هایی برای به انجام رساندن سریع تر. شما مسوولیت بیشتری را بر عهده می گیرید. شما محیط خود را تغییر می دهید. و همچنین متوجه می شوید که خواب و استراحت برای دستیابی به بالاترین نتایج ممکن چقدر مهم است. از این رو, شما شروع به زمان بیشتری را خاموش و استراحت.

هنگامی که شما اختصاص 80 درصد از انرژی خود را به استراحت و بهبود خود, سپس شما باید مقدار زیادی از علوفه و اره بسیار تیز به استفاده از در طول زمان شما در واقع کار.

شما 10 برابر بزرگتر از بقیه فکر می کنید. شما تحت جدول زمانی کوتاه و فشار بالا کار می کنید. در حین کار می توانید از خود مالیات افراطی بگیرید زیرا زمان زیادی را صرف استراحت و تهیه می کنید.

12. محیط خود را مرتبا تغییر دهید

محیط هایی که کار می کنید باید منعکس کننده کاری باشد که انجام می دهید.

انجام چندین نوع کار در یک محیط بی اثر است. اما مردم این کار را همیشه انجام می دهند. روی یک صندلی می نشینند و از نظر ذهنی از یک کار به کار دیگر می روند.

یک رویکرد به مراتب بهتر است به دسته ای از فعالیت های خود را و به انجام این فعالیت ها در یک محیط مربوطه.

مثلا وقتی یک پست وبلاگ می نویسم در یک کتابخانه ساکت کار می کنم که هیچ حواس پرتی ندارم. چون محیط من نوشتن با کیفیت را تسهیل می کند و چون می دانستم که همان روز می نویسم زیاد می نویسم. نوشتن 2-5 پست وبلاگ در یک جلسه راحت تر از نوشتن یک پست در یک زمان است.

این برنامه به شما کمک می کند تا فعالیت های خود را تغییر داده و محیط خود را تغییر دهید تا با کاری که انجام می دهد مطابقت داشته باشد. در روزهایی که در حال ضبط پادکست است به استودیو می رود و در یک جلسه حدود 5 قسمت پادکست ضبط می کند.

روزهای دیگر تمام روز خود را در جلسات یا تماس می گذراند. او این کار را در خانه دوستش انجام می دهد زیرا محیط بسیار جذاب تری است.

او همچنین در خانه سوهو در شهر نیویورک کارهای زیادی انجام می دهد و این کار را انجام می دهد زیرا محیطی ساکت و با اتصال به اینترنت ضعیف است. عدم اتصال او را از گشت و گذار در وب و حتی استفاده از تلفن باز می دارد زیرا استقبال بدی دارد.

13. "ثروت" و "موفقیت" را برای خود تعریف کنید

موفقیت و ثروت همه چیز در مورد پول نیست.

افراد زیادی هستند که در سایر زمینه های کلیدی زندگی خود پول دارند و "سرمایه" کمی دارند.

بدیهی است که پول بسیار مهم است. بسیاری از مشکلات را حل می کند. فرایندها را سرعت می بخشد.

اما پول یک ابزار است. این وسیله ای برای پایان است. برای کسانی که درگیر شدن در کار واقعا در باور, پول است که به سادگی یک ابزار برای انجام کار بیشتر.

14. از عمیق ترین "چرا"خود بدانید و کار کنید

چرا خود را برای چه شما انجام می دهند و یا به دنبال چیست?

چگونه می تواند شما احتمالا می دانم که چرا شما?

از همه مهمتر, چگونه می تواند شما می دانید واقعی خود را چرا?

در واقع کاملا ساده است.

اما طول می کشد برخی از رادیکال صادقانه.

یک تمرین وجود دارد که شما را طی می کنم تا به دلیل شما برسم. و مهمتر از همه, هنگامی که عمیق ترین دلیل خود را برای کاری که انجام می دهید می دانید, شما باید از این حالت کار کنید, نه از دلایل سطح پایین و پایه خود.

هنگامی که در تلاش برای درک اینکه چرا شما چیزی, بهتر است به درخواست "چه" سوالات از "چرا" سوالات, چرا که "چرا" سوالات تمایل به قرار دادن مردم در موضع دفاعی.

در اینجا یک سوال محکم وجود دارد که می توانید از خود بپرسید تا دلیل خود را بفهمید.

چه در مورد ______________ برای شما مهم است?

بیایید می گویند شما می خواهید برای شروع یک کسب و کار, و یا یک تلفن همراه جدید, و یا رفتن به ورزشگاه…

می تواند بزرگ یا کوچک باشد.

اما اونو بذار اونجا.

چه در مورد" رفتن به ورزشگاه " برای شما مهم است?

اولین چیزی را که به ذهنتان خطور می کند بنویسید: چون احساس خوب بودن را دوست دارم.

سپس پاسخ خود را می گیرید و در همان سوال قرار می دهید: در مورد چطور ______________ برای شما مهم است?

بنابراین, با توجه به پاسخ قبلی: چه در مورد "احساس خوب" برای شما مهم است?

یک روش ساده برای ساختار این تمرین در تصاویر زیر نشان داده شده است.

بنابراین, شما می خواهید سعی کنید به رفتن لایه 7 عمیق. هنگامی که شما به لایه از 5, 6, و 7, شما در حال رفتن به باید واقعا با خودتان صادق.

معمولا می توانید لایه های 1-4 را با سر پاسخ دهید. با این حال اگر واقعا با خودتان صادق باشید و منظورم این است که واقعا صادق باشید باید از صمیم قلب به لایه های 5-7 پاسخ دهید.

در عمیق ترین سطوح است که دلیل واقعی خود را برای کاری که انجام می دهید کشف خواهید کرد. حتی اگر که چیزی به عنوان ساده به عنوان گرفتن یک تلفن همراه جدید و یا رفتن به ورزشگاه است.

اما شما می خواهید به خودتان را از عمیق ترین چرا خود را به یاد زمانی که شما در حال انجام کاری. و شما می خواهید از این سطح عمل کنید زیرا در عمیق ترین سطح خود از قلب خود عمل می کنید نه از سر خود. بدین ترتیب, عملکرد خود را خواهد شد بسیار عمیق تر, معتبر تر, و قدرتمند.

مخاطرات بالاتر خواهد بود.

ناگهان شما نه تنها به باشگاه می روید تا "احساس خوبی داشته باشید" بلکه به این دلیل است که برای اجرای برنامه تماس بالاتری دارید و باید تا حد امکان سالم باشید تا این اتفاق بیفتد (یا عمیق ترین دلیل شما).

عمیق ترین دلیل شما تقریبا همیشه چیزی بسیار شخصی در مورد شما و باورهای اساسی شما در مورد زندگی را افشا می کند.

شما می خواهید از این چیزها مطلع باشید و اینکه چگونه/چرا شما را به انجام کاری که انجام می دهید سوق می دهند.

اگر شما واقعا از طریق این ورزش در یک راه واقعی, شما باید برخی از پیشرفت های روحی و روانی از.

شما باید چیزی در مورد خودتان کشف, و چرا شما راه شما هستند, و چرا شما به دنبال چیزهای خاص شما.

سپس از عمیق ترین و قدرتمندترین دلیل که چرا دارید عمل کنید.

شما در کاری که انجام می دهید بسیار درخشان تر خواهید بود.

15. موضع شرکت, این نام تجاری خود را می شود

برای موفقیت باید به چیزی اعتقاد داشته باشید.

شما باید موضع داشته باشید.

همه افراد و برندهای موفق دلیل روشنی دارند. همانطور که سایمون سینک در کتابش توضیح می دهد با این موضوع شروع کنید که چرا مردم چیزی را که شما می فروشید نمی خرند و چرا می فروشند.

اپل یک مثال عالی است. در تمام بازاریابی هایشان ویژگی های فنی محصولاتشان را توضیح نمی دهند و ارزش های اصلی خود را تعریف و به اشتراک می گذارند. او معتقد است که تکنولوژی باید به راحتی قابل استفاده و خنک باشد.

اگر می خواهید جذاب و جالب باشید باید واقعا به چیزی اعتقاد داشته باشید. شما باید یک موضع روشن داشته باشید. این پایه به برند شما تبدیل می شود. این علامت تجاری شما می شود. این می شود که چگونه خود را از دیگران متمایز می کنید.

هنگامی که شما یک موضع روشن و با نام تجاری, شما ایستادگی کردن. شما دیگر بی طرف نیستید. شما به چیزی اعتقاد دارید و برای ایجاد یک تغییر خاص می جنگید.

در نتیجه مردم یا شما را دوست خواهند داشت یا از شما متنفرند. این چیزی است که شما می خواهید. ولرم به این معنی است که شما چیزی برای گفتن ندارید. ولرم به این معنی است که شما سعی می کنید برای همه جذاب باشید.

ثروت در طاقچه ها است. طاقچه شما مخاطبان شماست. گروه کوچکی از افرادی که با موضع شما در حال تلاش برای ایجاد موافق هستند. اونها انجیلهای شما هستند.

اگر شما سعی می کنید به درخواست تجدید نظر به همه, پیام خود را, بازاریابی, و محصولات وحشتناک خواهد بود. شما نمی خواهد روشن خود را چرا, و نه هر کس دیگری. در نتیجه, شما به طور متوسط مانند هر کس دیگری و کار خود را نمی خواهد ایستادگی کردن.

فقط افرادی که غرفه های محکم دارند واقعا در بازاریابی مهارت دارند. به اندازه کافی به پیام خود اهمیت می دهند تا به این موضوع برسند. او می داند که چگونه به همان اندازه مهم است که چرا و چه چیزی.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.