حاشیه سود ناخالص

  • 2021-03-25

حاشیه سود ناخالص یک نسبت سودآوری است که درصد فروش بیش از بهای تمام شده کالای فروخته شده را محاسبه می کند. به عبارت دیگر، اندازه گیری کارآمدی یک شرکت از مواد و نیروی کار برای تولید و فروش سودآور محصولات است. شما می توانید آن را به عنوان مقدار پول حاصل از فروش محصول پس از پرداخت تمام هزینه های مستقیم مربوط به ساخت محصول در نظر بگیرید. این هزینه های مستقیم معمولاً هزینه کالاهای فروخته شده یا COGS نامیده می شوند و معمولاً شامل مواد خام و نیروی کار مستقیم می شوند.

نسبت سود ناخالص مهم است زیرا به مدیریت و سرمایه گذاران نشان می دهد که فعالیت های اصلی تجاری بدون در نظر گرفتن هزینه های غیر مستقیم چقدر سودآور هستند. به عبارت دیگر نشان می دهد که یک شرکت تا چه حد می تواند محصولات خود را تولید و به فروش برساند. این به سرمایه گذاران بینشی کلیدی در مورد سلامت واقعی شرکت می دهد. به عنوان مثال، شرکتی که درآمد خالص به ظاهر سالمی دارد، واقعاً ممکن است در حال مرگ باشد. درصد سود ناخالص می تواند منفی باشد و درآمد خالص می تواند از سایر عملیات های یکبار مصرف باشد. این شرکت ممکن است بابت هر محصولی که تولید می‌کند ضرر کند، اما به دلیل پرداخت بیمه یک‌باره، شناور باقی بماند.

به همین دلیل است که تقریباً همیشه به یک شکل در صفحه اول صورت سود و زیان ذکر شده است. بیایید نگاهی به نحوه محاسبه سود ناخالص بیندازیم و برای چه چیزی استفاده می شود.

فرمول

فرمول سود ناخالص با کم کردن بهای تمام شده کالای فروخته شده از کل فروش محاسبه می شود.

Gross Profit Margin Formula

هم مجموع فروش و هم بهای تمام شده کالای فروخته شده در صورت سود و زیان مشاهده می شود. گاهی اوقات، COGS به دسته های کوچکتری از هزینه ها مانند مواد و نیروی کار تقسیم می شود. این معادله به مقدار خالص دلاری GP برای شرکت نگاه می کند، اما بسیاری از اوقات محاسبه نرخ سود ناخالص یا حاشیه سود به صورت درصد مفید است.

فرمول درصد سود ناخالص با کم کردن بهای تمام شده کالای فروخته شده از کل درآمد و تقسیم تفاوت بر کل درآمد محاسبه می شود. معمولاً یک ماشین حساب سود ناخالص این معادله را دوباره بیان می کند و به سادگی کل مبلغ دلار GP را که در بالا استفاده کردیم بر کل درآمد تقسیم می کند. هر دو معادله به نتیجه می رسند.

Gross Profit Definition

مثال

مونیکا صاحب یک تجارت پوشاک است که لباس های رده بالا برای کودکان طراحی و تولید می کند. او چندین خط لباس متفاوت دارد و ثابت کرده است که یکی از موفق ترین برندها در فضای خود است. در اینجا آنچه در صورت درآمد مونیکا در پایان سال نشان داده شده است.

  • کل فروش: 1, 000, 000 دلار
  • COGS: 350000 دلار
  • اجاره: 100000 دلار
  • امکانات: 10000 دلار
  • هزینه های دفتر: 2500 دلار

مونیکا یک جلسه آینده با سرمایه گذاران دارد و می خواهد بداند چگونه سود ناخالص پیدا کند و از چه روشی استفاده کند. ابتدا، می‌توانیم مقدار کلی GP دلاری مونیکا را با کم کردن 350000 دلار COGS از 1000000 دلار کل فروش به این صورت محاسبه کنیم:

What is Gross Profit Margin

همانطور که می بینید، مونیکا یک GP 650000 دلاری دارد. این بدان معناست که کالاهایی که او به قیمت 1 میلیون دلار فروخت فقط 350000 دلار برای تولید هزینه داشت. اکنون او 650000 دلار دارد که می تواند برای پرداخت قبوض دیگر مانند اجاره و خدمات آب و برق استفاده شود.

مونیکا همچنین می تواند با استفاده از فرمول حاشیه سود ناخالص این نسبت را به صورت درصد محاسبه کند. به سادگی 650, 000 دلار GP را که قبلاً محاسبه کرده بودیم بر 1, 000, 000 دلار کل فروش تقسیم کنید.

How to calculate gross profit formula

مونیکا در حال حاضر به 65 درصد پزشک عمومی در لباس هایش می رسد. این بدان معناست که به ازای هر دلار فروش که مونیکا تولید می کند، قبل از پرداخت سایر هزینه های تجاری، 65 سنت سود به دست می آورد.

تحلیل و بررسی

روش سود ناخالص یک مفهوم مهم است زیرا مدیریت و سرمایه گذاران را نشان می دهد که چگونه تجارت می تواند محصولات را تولید و بفروشد. به عبارت دیگر ، این نشان می دهد که یک محصول چقدر سودآور است.

مفهوم GP برای حسابداران و مدیریت هزینه از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا به آنها امکان می دهد بودجه ایجاد کنند و فعالیتهای آینده را پیش بینی کنند. به عنوان مثال ، پزشک عمومی مونیکا 650،000 دلار بود. این بدان معناست که اگر او بخواهد برای سال سودآور باشد ، تمام هزینه های دیگر او باید کمتر از 650،000 دلار باشد. برعکس ، مونیکا همچنین می تواند 650،000 دلار را به عنوان مبلغ پولی که می توان برای سایر هزینه های تجاری یا گسترش در بازارهای جدید قرار داد ، مشاهده کرد.

سرمایه گذاران به طور معمول به GP به عنوان درصد علاقه مند هستند زیرا این امر به آنها امکان می دهد حاشیه بین شرکت ها را بدون توجه به اندازه یا حجم فروش خود مقایسه کنند. به عنوان مثال ، یک سرمایه گذار می تواند حاشیه 65 درصد مونیکا را ببیند و آن را با حاشیه رالف لورن مقایسه کند ، حتی اگر RL یک شرکت میلیارد دلاری باشد. همچنین به سرمایه گذاران این امکان را می دهد تا ببینند فعالیتهای اصلی تجارت شرکت چقدر سودآور است.

جنرال موتورز نمونه خوبی از این امر در دهه 1990 است. جنرال موتورز حاشیه کم داشت و در هر اتومبیل که تولید می کرد ، درآمد زیادی کسب نمی کرد ، اما جنرال موتورز سودآور بود. چرا؟از آنجا که خدمات تأمین مالی جنرال موتورز در حال پول بود. به عبارت دیگر ، جنرال موتورز نسبت به تولید اتومبیل مانند یک تولید کننده ، بیشتر ماشین های تأمین مالی مانند یک بانک را تولید می کرد. سرمایه گذاران می خواهند بدانند که فعالیت های اصلی تجارت برای سنجش کیفیت شرکت چقدر سالم است.

آنها همچنین برای اندازه گیری مقیاس پذیری از یک ماشین حساب حاشیه سود ناخالص استفاده می کنند. سرمایه گذاران مونیکا می توانند مدل های مختلفی را با حاشیه های خود اجرا کنند تا ببینند این شرکت در سطوح مختلف فروش سودآور خواهد بود. به عنوان مثال ، آنها می توانند سود را اندازه بگیرند اگر 100000 واحد فروخته شود یا 500000 واحد با ضرب تعداد بالقوه واحدهای فروخته شده توسط قیمت فروش و حاشیه پزشک عمومی فروخته شود.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.