برنامه ریزی استراتژیک: این را قبل از اینکه دوباره آن زمان بخوانید بخوانید

  • 2022-04-1

strategic-planning-a-group-works-at-a-table

هر سه تا پنج سال ، بیشتر سازمان های بزرگتر به طور دوره ای برای آینده برنامه ریزی می کنند. بسیاری از اوقات اسناد برنامه ریزی استراتژیک تا زمان شروع چرخه بعدی قفسه بندی و فراموش می شوند. از طرف دیگر ، بسیاری از سازمانهای کوچکتر و جدیدتر ، که تحت تأثیر فوریت قرار دارند ، ممکن است زمان و انرژی لازم را به فرایند برنامه ریزی استراتژیک اختصاص ندهند.

فقط 63 ٪ مشاغل بیش از یک سال از برنامه ریزی برنامه ریزی می کنند. آنها نمی توانند این مسئله را ببینند - برخلاف آلیس در گربه چشایر Wonderland - "به هر طریقی" شما را به آنجا نمی برد.

برای همه سازمان ها ، یک فرایند برنامه ریزی سالانه سختگیرانه تر برای هدایت موفقیت در آینده ، سودآوری ، ارزش و تأثیر بسیار مهم است.

جان كوتتر ، استاد سابق دانشکده بازرگانی هاروارد و متخصص نوآوری می گوید: "استراتژی باید به عنوان یك نیروی پویا تلقی شود كه دائماً به دنبال فرصت ها باشد ، ابتکاراتی را كه از آنها سرمایه گذاری می كند ، شناسایی می كند و این ابتکارات را به سرعت و كارآفرین انجام می دهد."

به سختی یک مورد بهتر برای برنامه ریزی پویا وجود دارد تا در صنعت فناوری ، جایی که ادغام و خرید به صورت تصاعدی شتاب می یابد. شرکت ها باید به اندازه کافی زیرک باشند تا در تغییر سریع حرکت کنند. در این حالت ، برنامه ریزی باید سه ماهه اتفاق بیفتد.

برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

برنامه ریزی استراتژیک فرایندی در حال انجام است که توسط آن یک سازمان با جمع کردن همه ذینفعان خود برای بررسی واقعیت های فعلی و تعریف دیدگاه آن برای آینده ، مسیر پیش رو خود را تعیین می کند.

این نقاط قوت ، ضعف و نقاط قوت ، منابع موجود و فرصت ها را بررسی می کند. برنامه ریزی استراتژیک به دنبال پیش بینی روند صنعت آینده است. در طی فرایند ، سازمان دیدگاه ایجاد می کند ، هدف خود را بیان می کند و اهداف استراتژیک را تعیین می کند که طولانی مدت و متمرکز هستند.

این اهداف استراتژیک اهداف عملیاتی و نقاط عطف افزایشی را که باید به آنها رسیدند آگاه می کنند. برنامه عملیاتی دارای اهداف واضح و ابتکارات پشتیبانی شده با معیارهایی است که همه به آنها پاسخگو هستند. این طرح باید به اندازه کافی چابک باشد تا در صورت لزوم امکان پذیرش مجدد و توزیع مجدد منابع را بر اساس نیروهای داخلی و خارجی فراهم کند.

خروجی فرآیند برنامه ریزی سندی است که در سراسر شرکت به اشتراک گذاشته می شود.

See how BetterUp Works - Watch Demo

برنامه ریزی استراتژیک برای افراد

برنامه ریزی استراتژیک فقط برای شرکت ها نیست. در Betterup ، برنامه ریزی استراتژیک یکی از مهارتهایی است که ما در کل مدل شخص شناسایی ، ردیابی و توسعه می دهیم. برای افراد ، برنامه ریزی استراتژیک توانایی تفکر از طریق راه های دستیابی به نتایج مطلوب است. درست همانطور که برنامه ریزی استراتژیک به سازمانها کمک می کند تا اهداف خود را برای آینده تحقق بخشند ، به افراد کمک می کند تا در یک جهت یکپارچه به رشد و دستیابی به اهداف برسند.

با کار به عقب از نتیجه مطلوب ، برنامه ریزی استراتژیک مؤثر شامل اقداماتی است که امروز باید انجام دهیم تا بتوانیم به جایی برسیم که می خواهیم فردا باشیم.

در حالی که هیچ برنامه ای معصوم نیست ، افرادی که این مهارت را توسعه می دهند ، در بررسی خوب هستند تا اطمینان حاصل کنند که اقدامات آنها با نتایج حاصل از آنها می خواهد در آینده مطابقت داشته باشد. حتی وقتی اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود ، اهداف بلند مدت آنها به عنوان "ستاره شمالی" عمل می کند تا آنها را به دوره برگرداند. علاوه بر این ، پیش بینی حالت های آینده مورد نظر و فهمیدن چگونگی تبدیل آنها به واقعیت ، احساس و انگیزه شخصی فرد را تقویت می کند.

این که آیا ما در مورد برنامه ریزی استراتژیک برای شرکت یا فرد صحبت می کنیم ، برنامه های استراتژیک می توانند به روش های مختلفی از جمله:

  • اهداف غیر واقعی و اولویت های بسیار زیاد
  • با استفاده از اقدامات اشتباه
  • کمبود رهبری

میزان قفسه آن سند تا چرخه برنامه ریزی بعدی یا تبدیل شدن به نقشه پویا از آینده بستگی به افرادی دارد که مسئول نظارت بر اجرای برنامه هستند.

strategic-planning-person-smiling-at-his-computer

مدیریت برنامه استراتژیک چیست؟

به گفته استاد دانشکده بازرگانی هاروارد ، کلیتون کریستنسن ، "اکثر مردم استراتژی را به عنوان یک رویداد فکر می کنند ، اما این نحوه کار جهان نیست.""هنگامی که ما به فرصت ها و تهدیدات غیرقابل پیش بینی می پردازیم ، باید پاسخ دهیم. تقریباً در هر صنعت 24/7 کار می کند. "

مدیریت استراتژیک تجارت فرایندی در حال انجام است که با استفاده از آن یک سازمان نقشه راه موفقی را ایجاد و حفظ می کند که شرکت را به مسیری که برای حرکت ، سال به سال ، برای موفقیت طولانی مدت حرکت می دهد ، سوق می دهد. این امر از تحقیق و فرمولاسیون گرفته تا اجرای ، ارزیابی و تنظیم است. با توجه به سرعت تغییر ، مدیریت استراتژیک نسبت به همیشه برای تعیین اهداف قابل اندازه گیری و مراحل عمل مهمتر و مهمتر است

بسیاری از سازمان ها به دلیل عدم حضور تیم مدیریت استراتژیک در جدول ، از ابتدای روند برنامه ریزی ، شکست می خورند. یک برنامه استراتژیک فقط به اندازه توانایی اجرای و پایداری آن خوب است.

یک ابتکار مدیریت استراتژیک ممکن است توسط یک گروه داخلی هدایت شود - بسیاری از شرکت ها یک تیم استراتژی داخلی دارند - یا یک شرکت مشاوره خارجی. در نهایت رهبران شرکت نیاز به اجرای و حفظ استراتژی دارند.

تیم های مدیریت استراتژیک

در این مقاله بررسی تجارت هاروارد ، ران کاروچی از شرکت مشاوره Navalent گزارش می دهد که 61 ٪ از مدیران در یک مطالعه طولی 10 ساله احساس می کنند که آنها برای چالش های استراتژیک که پس از انتصاب به نقش های ارشد رهبری روبرو شده اند ، آماده نشده اند. عدم تعهد به این طرح نیز یک عامل مؤثر است. علاوه بر این ، رهبران شرکت در اهداف سه ماهه ، مدیریت بحران و آشتی دادن بودجه ها اغلب اجرای یک استراتژی بلند مدت را در اولویت پایین می دانند.

یک تیم مدیریت استراتژیک اختصاصی با آن رهبران و مدیران ارشد در سراسر سازمان برای برقراری ارتباط ، هماهنگی و ارزیابی پیشرفت در برابر اهداف همکاری می کند. آنها اهداف استراتژیک را به معیارهای عملیاتی روزانه در سراسر شرکت پیوند می دهند.

یک گروه مدیریت استراتژیک خوب می تواند در ایجاد فرهنگ توانمندسازی و یادگیری کمک کند. این جلسات منظم با کارمندان برگزار می کند. این برنامه و انتظارات روشنی را تعیین می کند تا برنامه استراتژیک را از طریق اهداف ، نتایج و زمان بندی های مشخص ، واقعی و قانع کننده به سازمان تبدیل کند.

مزایای برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک قوی

توسعه استراتژی کار زیادی است ، اما مزایای آن ماندگار است. از این گذشته ، همانطور که گفته می شود ، "اگر شما نتوانید برنامه ریزی کنید ، قصد دارید شکست بخورید."صرف وقت برای فعالیت های بررسی و برنامه ریزی مزایای زیر را دارد:

  • سازمانها و مردم برای موفقیت راه اندازی شده اند
  • افزایش احتمال ماندن در مسیر
  • احتمال حواس پرتی یا منحرف شدن کاهش یافته است
  • پیشرفت از طریق برنامه در سراسر سازمان ابلاغ می شود
  • معیارها تصحیح دوره را تسهیل می کنند
  • بودجه گسترده ای بر اساس استراتژی استوار است
  • هم ترازی سازماندهی
  • برنامه های قوی عملکرد و جبران خسارت کارکنان
  • تعهد به یادگیری و آموزش
  • یک فرایند برنامه ریزی استراتژیک قوی همه را درگیر و سرمایه گذاری در سازمان ها می کند
  • کارمندان مدیریت را در مورد آنچه کار می کند یا در سطح عملیاتی کار نمی کند اطلاع می دهند
  • نوآوری تشویق و پاداش می گیرد

10 مرحله در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک

1. ماموریت و چشم انداز را تعریف کنید

با بیان چشم انداز سازمان برای آینده شروع کنید. بپرسید ، "موفقیت در پنج سال به نظر می رسد؟"یک بیانیه ماموریت را توصیف کنید که ارزش های سازمانی و چگونگی دستیابی به چشم انداز را توصیف می کنید. چه ارزشهایی مأموریت ، دید و هدف را آگاه و تعیین می کنند؟

اهداف استراتژیک هدف محور "چرا" کاری را که شرکت انجام می دهد بیان می کند. این عبارت چشم انداز را به اهداف خاص متصل می کند و بین اهداف بزرگتر و کارهایی که تیم ها و افراد انجام می دهند ، خطی را ترسیم می کند.

2. انجام یک ارزیابی جامع

این مرحله شامل شناسایی موقعیت استراتژیک سازمان است.

جمع آوری داده ها از محیط های داخلی و خارجی و ذینفعان مربوطه در این زمان صورت می گیرد. درگیر کردن کارمندان و مشتریان در تحقیق.

وظیفه جمع آوری داده های بازار از طریق تحقیق است. یکی از مهمترین مؤلفه های این مرحله ، تجزیه و تحلیل جامع SWOT است که شامل جمع آوری مردم و ارائه دیدگاه ها از همه ذینفعان برای تعیین است:

نقاط قوت و ضعف - در این مرحله ، برنامه ریزان دارایی های شرکت را که به مزیت رقابتی فعلی آن و یا احتمال افزایش چشمگیر سهم بازار سازمان در آینده کمک می کند ، شناسایی می کنند. این باید یک ارزیابی عینی باشد نه یک دیدگاه تورم از نقاط قوت آن.

ارزیابی دقیق از نقاط ضعف مستلزم نگاه به بیرون به نیروهای خارجی است که می تواند فرصت های جدید و همچنین تهدیدات را نشان دهد. تغییر گسترده در صنایع متعدد را در نظر بگیرید که استراتژی آنها توسط همه گیر Covid-19 مختل شده است. در حالی که برای مدل های تجاری شرکت هواپیمایی و رستوران ها فاجعه بار بود ، شرکت های فناوری توانستند این فرصت را به دست آورند و به خواسته های کار از راه دور بپردازند.

استراتژی رقابت های مایکل پورتر: تکنیک های تجزیه و تحلیل صنایع و رقبا ادعا می کند که پنج نیرو در کار در یک صنعت وجود دارد که بر توانایی صنعت در توسعه یک استراتژی رقابتی تأثیر می گذارد. از زمان انتشار این کتاب در سال 1979 ، سازمان ها برای ایجاد چارچوب استراتژیک خود به نظریه پورتر روی آوردند.

در اینجا 5 نیرو (و سؤالات کلیدی) وجود دارد که استراتژی رقابتی اکثر صنایع را تعیین می کنند.

  1. رقابت رقابتی: هنگام در نظر گرفتن نقاط قوت رقبای سازمان ، مهم است که بپرسید: محصولات/خدمات ما چگونه از رقابت ما برخوردار هستند؟اگر رقابت شدید باشد ، شرکت ها باید در نظر بگیرند که از طریق کاهش قیمت یا استراتژی های جسورانه بازاریابی ، چه ظرفیتی را برای به دست آوردن اهرم دارند. اگر رقابت کمی وجود داشته باشد ، سازمان سود قابل توجهی در بازار دارد.
  2. تأمین کننده قدرت: چگونه تأمین کنندگان می توانند بر استراتژی تأثیر بگذارند؟به عنوان مثال ، اگر تأمین کنندگان قیمت خود را بالا برده باشند چه می شود؟تا چه اندازه یک شرکت به یک تأمین کننده خاص برای محصول (های) ما نیاز دارد؟آیا می توان تأمین کنندگان را به گونه ای تغییر داد که مقرون به صرفه تر و کارآمدتر باشد؟تعداد تأمین کنندگان موجود در پایین نگه داشتن هزینه ها تعیین می کند.
  3. قدرت خریدار: خریداران تا چه اندازه توانایی خرید درست در دست رقبا را دارند؟مشتری مشتری شما در تعیین قیمت چقدر قدرت دارد؟تعداد کمی از خریداران آگاه ، قدرت را در جهت خود تغییر می دهند در حالی که یک استخر بزرگ ممکن است مزیت استراتژیک را به شما بدهد
  4. تهدید به تعویض: تهدید خریدار یک شرکت جایگزین خدمات/محصولات شما از رقابت چیست؟اگر خریدار روش دیگری برای دسترسی به خدمات/محصولاتی که ارائه می دهد ، پیدا کند؟
  5. تهدید ورود جدید: ورود تازه واردان برای ورود به بازار سازمان چقدر آسان است؟

strategic-planning-a-group-talks-in-a-room

3. پیش بینی

با توجه به عوامل فوق ، ارزش شرکت را از طریق پیش بینی مالی تعیین کنید. در حالی که تقریباً مطمئناً به یک هدف متحرک تحت تأثیر پنج نیرو تبدیل می شود ، یک پیش بینی می تواند نتایج قابل اندازه گیری اولیه پیش بینی شده را که در برنامه یا ROI مورد انتظار قرار می گیرد اختصاص دهد: سود/هزینه سرمایه گذاری.

4- جهت سازمانی تجارت را تنظیم کنید

تحقیق و ارزیابی فوق به یک سازمان کمک می کند تا اهداف و اولویت ها را تعیین کند. غالباً برنامه استراتژیک یک سازمان بسیار گسترده و بیش از حد جنین است. برنامه ریزان باید بپرسند ، "ما به دنبال چه تأثیری هستیم و در چه بازه زمانی؟"آنها باید به اهداف خود بپردازند که بیشترین تأثیر را داشته باشند.

5- اهداف استراتژیک ایجاد کنید

این مرحله بعدی برنامه ریزی عملیاتی شامل ایجاد اهداف و ابتکارات استراتژیک است. کاپلان و نورتون در روش تعادل کارت امتیازی خود قرار می دهند که در شناسایی شرایط موفقیت ، چهار دیدگاه برای بررسی وجود دارد. آنها به هم پیوسته اند و باید همزمان ارزیابی شوند.

  • مالی: ملاحظاتی مانند ارزش سهامدار در حال رشد ، افزایش درآمد ، مدیریت هزینه ، سودآوری یا ثبات مالی از ابتکارات استراتژیک خبر می دهد.
  • رضایت مشتری: با شناسایی اهداف مربوط به یک یا برخی از موارد زیر می توان اهداف را تعیین کرد: ارزش هزینه ، بهترین خدمات ، افزایش سهم بازار یا ارائه راه حل ها.
  • فرآیندهای داخلی مانند فرآیندهای عملیاتی و کارآیی ، سرمایه گذاری در نوآوری ، سرمایه گذاری در کل کیفیت و مدیریت عملکرد ، کاهش هزینه ، بهبود ایمنی در محل کار یا فرآیندهای ساده سازی.
  • یادگیری و رشد: سازمانها باید بپرسند: آیا ابتکارات از نظر سرمایه انسانی و یادگیری و رشد برای حفظ تغییرات وجود دارد؟اهداف ممکن است شامل حفظ کارمندان ، بهره وری ، ایجاد تیم های با عملکرد بالا یا ایجاد خط لوله برای رهبران آینده باشد.

6. با ذینفعان اصلی هماهنگ شوید

این یک تلاش تیمی استموفقیت این طرح متناسب با تعهد سازمان برای اطلاع رسانی و درگیر کردن کل نیروی کار در اجرای استراتژی است. مردم فقط در هنگام اتصال به اهداف سازمان متعهد به اجرای استراتژی خواهند بود. با توجه به اینکه همه در همان جهت حرکت می کنند ، تصمیم گیری متقابل کاربردی آسان تر و تراز می شود.

7. نقشه برداری استراتژی را شروع کنید

نقشه استراتژی ابزاری قدرتمند برای نشان دادن علت-تأثیر آن دیدگاه ها و اتصال آنها به 12 تا 18 هدف استراتژیک است. از آنجا که بیشتر افراد یادگیرنده بصری هستند ، نقشه یک نمودار آسان برای درک همه افراد در سازمان ایجاد دانش مشترک را در همه سطوح فراهم می کند.

8. تعیین ابتکارات استراتژیک

پس از توسعه اهداف استراتژیک ، ابتکارات استراتژیک تعیین می شود. این اقداماتی است که سازمان برای دستیابی به آن اهداف انجام خواهد داد. آنها ممکن است ابتکارات مربوط به عواملی مانند دامنه ، بودجه ، افزایش آگاهی از برند ، توسعه محصول و آموزش کارمندان را مرتبط کنند.

9. اقدامات و تجزیه و تحلیل عملکرد معیار

ابتکارات استراتژیک اهداف هوشمندانه ای را که معیارها برای ارزیابی عملکرد به آنها اختصاص داده شده اند ، اطلاع می دهند. این اقدامات آبشار از مدیریت ارشد گرفته تا مدیریت تا کارگران خط مقدم. در این مرحله ، وظیفه ایجاد اهداف خاص ، قابل اندازه گیری ، قابل دستیابی ، مرتبط و مبتنی بر زمان اطلاع رسانی برنامه عملیاتی است.

معیارها در برابر ایجاد شده است تا عملکرد بتواند اقدامات شود و یک بازه زمانی ایجاد شود. شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) بر اساس اهداف سازمانی اختصاص داده می شوند. این شاخص ها عملکرد و بهره وری کارگران را با اهداف استراتژیک بلند مدت هماهنگ می کنند.

10. ارزیابی عملکرد

ارزیابی اینکه آیا این طرح موفقیت آمیز بوده است یا خیر. این فعالیت ها و پیشرفت را به سمت اهداف اندازه گیری می کند و امکان ایجاد برنامه ها و اهداف بهبود یافته را به منظور بهبود عملکرد کلی فراهم می کند.

به برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک فرآیند دایره ای که با ارزیابی آغاز می شود فکر کنید. برنامه را در صورت لزوم تنظیم کنید. سرعت لازم برای بررسی این طرح ممکن است یک بار در سال برای بسیاری از سازمان ها یا سه ماهه برای سازمان ها در صنایع در حال تحول سریع باشد.

اولویت بندی فرایند برنامه ریزی استراتژیک

جلسه برنامه ریزی استراتژیک ممکن است شهرت داشته باشد که فقط یک کار دیگر باشد ، اما ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که نگاه دوم را داشته باشیم. با برنامه اقدام صحیح و کمی تفکر استراتژیک ، می توانید محیط تجاری خود را دوباره زنده کنید و شروع به برنامه ریزی برای موفقیت کنید.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.